داستانی واقعی از قتل عام مردم طار از زبان اقای حمید کریمی

کد : 517

گروه : اخبار روستا

تاریخ : 3 اسفند 1400 ساعت 23:34:44

کپی لینک کوتاه

حدود 300 سال قبل که محمود افغان به ایران حمله کرد

واز سیستان وبلوچستان به سمت اصفهان برای دست یابی به تاج وتخت سلطان حسین در حرکت بود برای تامین اذوقه سپاه دست به غارت شهرها وروستاهایی که در مسیر سپاهش بود می زده از ان جمله روستای طار

یکی از فرماندهان سپاه افغان به نام سیدال به پسرش ماموریت می دهد که همراه تعدادی سوار مسلح به طار بروند ورمه وحشم وهرانچه که مورد نیاز سپاه است غارت کنند پسر سیدال در پیش ودیگر سواران در پی او وارد روستای طار می شوند جوانی طاری یک تفنگ داشته وپشت صخره ای مخفی می شود وبه محض رویت سواران گلوله ای شلیک میکند گلوله دقیقا به قلب پسر سیدال اصابت میکند ودر دم می میرد

سواران جنازه اورا روی اسب می گذارند وباز می گردند به نزد سیدال ونحوه کشته شدن پسرش را برای او تعریف می کنند سیدال به حدی خشمگین می شود که فرمان می دهد به طار حمله کنند وتاکید میکند گه تاغروب افتاب روز بعد یک نفر هم نباید در طار زنده بماند

سواران از هه طرف روستای طار را محاصره می کنند وقتل عام شروع می شو وهمانطور که سیدال خواسته بود تا غروب حتی یک نفر طاری زنده نمانده است

روز بعد از دیگر شهرها وروستاها برای جمع اوری وتدفین جنازه ها به طار می ایند ناکه در بین جنازه ها صدای خرخر می شنوند وقتی نزدیک می شوند می بینند گلوی جوانی را بریده اند اما شاهرگش سالم وزنده است اورا می برند وپس از مدتها مداواسلامت خود را به دست می اورد نام ان جوان امین وتنها باز مانده از مردم طار بوده وبعدا ازدواج میکند وفرزندان ونواده در نواده ی او به نواده مل ووندیه گردن بریدهه معروفند ناگفته نماند حقیر یکی از نواده ی مل ووندیه هستم وزمان صدور شناسنامه پدرم فامیلی کریمی رابه جای امین انتخاب می کند وبقیه طاری تماما مهاجرانی هستند که از اصفهان .اردستان .نایین وجاهای دیگر امده وساکن طار شده اند خدا حافظ ویارتان باد

حمید کریمی

برچسب ها

فرهنگ وقدمت طار